علل و اهداف احتمالی آمریکا از اعلام آتش بس
بنام خدا
علل و اهداف احتمالی آمریکا از اعلام آتش بس و چند پیشنهاد
بلافاصله بعد از حمله ایران به پایگاه آمریکا در قطر در پاسخ به بمباران مراکز هسته ای کشورمان توسط آن کشور، ترامپ رئیس جمهور آمریکا به طور یک جانبه اعلام آتش بس کرد و ایران بدون تردید برنده جنگ تحمیلی دوازده روزه اسرائیل و حامیانش شد. اما آتش بس الزاما به معنی خاتمه جنگ و رفع خطر نیست.
در این یادداشت علل و اهداف احتمالی اعلام آتش بس از سوی ایالات متحده آمریکا تشریح و چند پیشنهاد ارائه می گردد.
قبل از هرچیز لازم است این واقعیت را بپذیریم که هدف غایی استعمارگران غربی با محوریت آمریکا تسلط بر جهان و استقرار نظم نوین جهانی مورد نظرشان می باشد و روشن است که هیچ مانعی را بر سر راه تحقق این هدف تحمل نمی کنند. و طبق اظهارات نظریه پردازان بزرگ غرب، به دلیل اهمیت ویژه خاورمیانه، سلطه بر این منطقه پیش نیاز تحقق هدف مذکور است. به عبارت دیگر، سلسله جنگ و بحران های چند دهه گذشته در منطقه در راستای تشکیل نظم نوین جهانی و عمدتا توسط آمریکا و متحدانش اتفاق افتاده است. حتی طرح اسرائیل بزرگ و اشغالگری و جنایات رژیم صهیونیستی نیز در همین چارچوب قرار می گیرد. ازینرو هر گونه تحلیل در باره حوادث خاورمیانه باید با لحاظ این واقعیت انجام شود.
به احتمال زیاد هدف اصلی آمریکا و اسرائیل از اعلام آتش بس به طور یک جانبه، فریب افکار عمومی و سلب مسئولیت از عواقب جنگی است که آغازگر آن بوده اند و نمی خواهند قبل از تحقق اهدافشان آن را به طور دائم متوقف کنند. از آنجا که آنها طبق قوانین بین المللی و در افکار عمومی به علت آغاز جنگ محکوم هستند، می خواهند با ارائه بهانه های واهی ایران را مقصر و عامل از سرگیری یا ادامه جنگ جلوه دهند و درباره جنایاتشان در آینده، از خودشان سلب مسئولیت کنند. یعنی ممکن است آنها تصمیم داشته باشند، طبق برنامه از پیش تعیین شده، با اتهام تشدید تنش یا عدم رعایت الزامات هسته ای به ایران و متقاعد کردن افکار عمومی و مجامع قانونی، احتمالا با همکاری چند کشور اروپایی، مجددا به ایران حمله کنند و به اهداف شومشان برسند.
احتمال قوی دیگر این است که طبق برنامه از پیش تعیین شده، آمریکا و اسرائیل تصمیم در باره زمان توقف جنگ علیه ایران را به بعد از کشف میزان قدرت ایران در مواجهه با آنها موکول کرد ه اند. یعنی برنامه آمریکا و اسرائیل این بوده است که بعد از کشف توان ایران برای تحمیل خسارت به آنها و تهدید منافعشان در منطقه، در باره ادامه جنگ یا آتش بس تصمیم بگیرند. اگر هزینه ادامه جنگ را کمتر از دستاورد آن تشخیص دهند، بدون توجه به قوانین بین المللی و افکار عمومی، به منظور تخریب و تضعیف حداکثری ایران و تغییر نظام و فراهم کردن شرایط برای تجزیه کشورمان، حتما جنگ را ادامه می دهند. واقعیت این است که هدف غایی رژیم صهیونیستی و حامیانش، با تاسی به نظریه پردازانی مثل برنارد لوئیس، تجزیه ایران است. و هدف اصلی آمریکا جلوگیری از کمرنگ شدن هژمونی آن کشور و نجات دلار است که با اتحاد ایران، چین و روسیه، و گسترش بریکس و اتحادیه ها و معاهدات دیگر به چالش کشیده شده است.
هدف سوم (این هدف با هدف قبل مرتبط است) نجات اسرائیل است. بر اساس مستندات و اظهارات کارشناسان، اسرائیل تاکنون متحمل خسارت زیاد شده و مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی احتمالا به این نتیجه رسیده اند که اسرائیل تاب یک جنگ فرسایشی با ایران را ندارد و هزینه و مخاطرات ادامه جنگ برای ایالات متحده نیز بسیار زیاد خواهد بود.
هدف چهارم ایجاد اختلاف در میان مقامات ایران، و همچنین بین مردم و مسئولین، در باره ادامه جنگ و بهره برداری از آن است. با آگاهی از اختلاف نظر بین مقامات ایران و همچنین بین آحاد ملت در خصوص نحوه مقابله با اقدامات تحریک آمیز و شرارت های رژیم صهیونیستی و شیطنت آمریکا در گذشته، دشمنان امیدوار بودند عده ای از مقامات و مردم با آتش بس مخالفت کرده و خواستار ادامه جنگ با هدف سرنگونی رژیم صهیونیستی شوند.
هدف پنجم آمریکا و اسرائیل از اعلام آتش بس یک جانبه، احتمالا غافلگیر کردن مجدد ایران و حمله متعدد به مراکز حساس کشور می باشد. به عبارت دیگر، این یک آتش بس راهبردی برای تجدید قوا و از سرگیری جنگ است.
همچنین ممکن است به علت خسارت بسیار زیاد به اقتصاد جهانی در نتیجه ناامن شدن منطقه و غیر قابل عبور شدن تنگه هرمز، حتی اگر ایران رسما آن را مسدود نکند، سرمایه داران بزرگ و یک یا چند کشور از آمریکا درخواست کرده باشند تا به جنگ خاتمه دهد. همان طور که در جاهای دیگر نوشته ام، عامل اصلی و متنفعین جنگ و بحران در جهان، سرمایه داران بزرگی هستند که بر دولت ها و سازمان های بین المللی اشراف دارند. این بانیان جنگ معمولا سعی می کنند با جنگ محدود و قابل کنترل به اهدافشان برسند طوری که شعله های آن منافعشان را به خطر نیاندازد، به عبارت دیگر خودشان را نسوزاند. این قدرتمندان و جنگ افروزان با مشاهده اقتدار و تسلیم ناپذیری مردم ایران، و همچنین به علت هشدار گروه های مقاومت و عدم همراهی دولت های منطقه با آغازگران جنگ، احتمال گسترش جنگ و حتی وقوع جنگ جهانی با دخالت بازیگران فرامنطقه ای را بالا برآورد کرده و به این نتیجه رسیدند که باید جنگ متوقف شود.
و در آخر، ممکن است از ابتدا هدف آمریکا و اسرائیل ، جنگ محدود و صرفا تخریب زیرساخت ها بوده است، در حدی که ایران را در حد مورد نظرشان تضعیف کند. به عبارت دیگر در حال حاضر تغییر رژیم و تجزیه ایران را پرهزینه یا غیر ممکن برآورد کرده و به تخریب بخشی از زیرساخت ها اکتفا کرده اند.
چند پیشنهاد:
ایران با آتش بس، هرچند به طور موقت، موافقت و حیله دشمنان را خنثی کند، اما تصمیم گیری قطعی در باره آتش بس و شرایط آن با بررسی دقیق و لحاظ همه جوانب، از جمله پیش بینی اقدامات احتمالی دشمنان، صورت گیرد.
به هیچ وجه به آمریکا و متحدانش در باره آتش بس و پیشنهاد مذاکره اعتماد نشود و کشورمان با آماده باش کامل و حفظ وضعیت جنگی، تا اتخاذ تصمیم نهایی در باره آتش بس دائمی و نوع اقدامات پیشگیرانه منتظر بماند. یادآوری می شود که رژیم صهیونی به چیزی کمتر از تجزیه ایران راضی نمی شود و اگر فرصت یابد برای تحقق این هدف به هر جنایتی دست می زند و در نظر داشته باشیم که هدف اصلی آمریکا تثبیت هژمونی آن کشور است نه صرفا تغییر رژیم یا معدوم کردن توان هسته ای ایران.
ایران علیه اسرائیل و آمریکا به سازمان های بین المللی شکایت و تقاضای غرامت کند اما به آنان اعتماد نشود زیرا این سازمان ها تحت نفوذ کشورهای استعمارگری هستند که خود تحت تسلط سرمایه داران بزرگ صاحب شرکت های چند ملیتی می باشند. این زرسالاران که بقایشان به جنگ و بحران گره خورده است، در انتخاب و انتصاب مقامات ارشد اکثر کشورها و سازمان های بین المللی نقش زیادی دارند. موضع گیری دوگانه و عملکرد سازمان انرژی اتمی در خصوص پرونده هسته ای ایران و بی عملی سازمان ملل در باره جنایات رژیم صهیونیستی و حامیانش در غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه و سایر نقاط، موید این مدعا می باشد.
هرگونه اظهار نظر رسمی از سوی مقامات ایران، در باره جنگ و آتش بس و مسائل حول آن، بعد از اجماع و تایید فنی صورت گیرد. گزینش واژه ها و گزاره ها، و تاخیر و تقدم و میزان برجستگی آنها بسیار اهمیت دارد.
با روایت سازی حرفه ای و منسجم در باره هرگونه واکنش یا تصمیم ایران نسبت به آتش بس و اتفاقات گذشته، به موقع اطلاع رسانی شود و از فریب افکار عمومی و تشویش اذهان توسط رسانه های وابسته به دشمنان جلوگیری شود.
همچون گذشته، اتحاد و همبستگی حفظ و از دو قطبی گری و تشدید اختلافات داخلی اکیدا پرهیز شود. امروز همدلی و همبستگی بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد. دشمنان شکست خورده دست از شرارت دست بر نخواهند داشت و در لباس دلسوزان اسلام، نظام، ایران و مردم به طرق مختلف به اختلاف و شکاف در میان مقامات تصمیم ساز یا بین مردم و مسئولین دامن می زنند.
در این شرایط بحرانی ضرورت دارد که هم میهنان از هرگونه تصمیم نظام در باره جنگ یا آتش بس و نحوه اجرای آن پشتیبانی کنند و از اظهار نظر غیر کارشناسانه یا بی موقع در سطح اجتماع خودداری کنند. البته ارائه پیشنهاد به مسئولین توسط مردم، نه تنها مطلوب است بلکه به برون رفت از این مرحله حساس کمک بسیار می کند.
برای جلوگیری از ترور، حملات سایبری، و سایر خرابکاری ها، اعم از مبادی داخلی و خارجی، هوشیاری و آمادگی کامل ملت و مسئولین ضرورت دارد. حتی اگر به طور رسمی با آتش بس دائم موافقت شود، دشمنان به خرابکاری و ترور هدفمند ادامه خواهند داد.
در کنار افزایش قدرت نظامی، پشتوانه مردمی و امنیت و توان اقتصادی تقویت شود. این سه ارکان اصلی اقتدار می باشند و بدون تردید ضعف در هرکدام اساس آن را متزلزل می کند.
ورود هوش مصنوعی در حال تحول جنگ های مدرن و حکمرانی می باشد و ضرورت دارد به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد.
در حد امکان تمرکززدایی و استقلال در تصمیم گیری در شرایط بحرانی و عادی و ارتقا تاب آوری و توان مواجهه با بحران مد نظر قرار گیرد طوری که حتی با قطع ارتباط با مرکز، هر منطقه یا استان بتواند تا مدتی کنترل اوضاع را به دست گیرید و به نحو احسن بحران را مدیریت کند.
با آرزوی تحقق صلح و امنیت و عدالت در سراسر جهان
اکبر فیجانی
سوم تیرماه 1404
- ۰ نظر
- ۰۴ تیر ۰۴ ، ۰۸:۱۱