اندیشه ها و نکاتی برای ایجاد عدالت و صلح و ثبات در جهان

هدف از ایجاد این وبلاگ نشر راهکار ها و اندیشه هایی است برای افزایش آگاهی و بصیرت سیاسی و ایجاد عدالت و صلح و ثبات در جهان

اندیشه ها و نکاتی برای ایجاد عدالت و صلح و ثبات در جهان

هدف از ایجاد این وبلاگ نشر راهکار ها و اندیشه هایی است برای افزایش آگاهی و بصیرت سیاسی و ایجاد عدالت و صلح و ثبات در جهان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طوفان‌الاقصی» ثبت شده است

 

 

 مقاومت و قدرت ایران در برابر امپریالیسم و صهیونیسم جهانی-نتایج و پیامدها-پست 2

گزیده مقالات

توجه: برای اطلاعات بیشتر به پست شماره 39 در این وبلاگ و  بلاگفا مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2029464/

 

حمایتی که دفاع از هویت عربی نیست

ما و مساله فلسطین

 ۲۹ آبان ۱۴۰۳ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۹۴۶۴ اخبار اصلی خاورمیانه

حسین حاجی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین، نه دفاع از هویت عربی است و نه صرفاً حمایت از قدس شریف، بلکه حمایت از پارادایمی است که به آزادی قدس منجر می شود. این پارادایم در قالب یک بسته ترکیبی قابل تعریف است و هیچ کدامشان منهای هم نمی توانند منشا اثر باشند؛ بسته ای از مجموعه مولفه هایی چون دفاع از مظلومیت، دفاع از انسانیت، دفاع از حریت، دفاع از مکتب، دفاع از قدس والبته غایت مهم این بسته دفاع از امنیت ملی و موجودیت جمهوری اسلامی است. به همین سبب راهبردهای دفاعی جمهوری اسلامی فراتر از مرزها و مکتب ها تعریف شده است.

ما و مساله فلسطین

نویسنده: حسین حاجی، دکتری روابط بین ‌الملل

 

دیپلماسی ایرانی: اگرجمهوری اسلامی ایران دست از حمایت فلسطین بردارد آیا مناقشه ایران – اسرائیل حل خواهد شد؟ سئوالی که ممکن است برخی ها گمان کنند مناقشه و دعوای طرفین حاصل حمایت های جمهوری اسلامی ایران از فلسطین است. اما واقعیت ها حکایت از مسائل دیگری نیز دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود.

 

حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین، نه دفاع از هویت عربی است و نه صرفاً حمایت از قدس شریف، بلکه حمایت از پارادایمی است که به آزادی قدس منجر می شود. این پارادایم در قالب یک بسته ترکیبی قابل تعریف است و هیچ کدامشان منهای هم نمی توانند منشا اثر باشند؛ بسته ای از مجموعه مولفه هایی چون دفاع از مظلومیت، دفاع از انسانیت، دفاع از حریت، دفاع از مکتب، دفاع از قدس والبته غایت مهم این بسته دفاع از امنیت ملی و موجودیت جمهوری اسلامی است. به همین سبب راهبردهای دفاعی جمهوری اسلامی فراتر از مرزها و مکتب ها تعریف شده است.

 

در جنگ‌های چهارگانه اعراب و اسرائیل که نتیجه آن شکست اعراب را در پی داشت، ایران عصر پهلوی نیز در کنار اسرائیل ماند و شرط ماندگاری رژیم خود را در حمایت از سیاست‌های آمریکا و اسرائیل تعریف کرد، اما این سیاست به پایداری رژیم نیانجامید و دلیل انقلاب اسلامی در شعاع درک و فهم و تعهد انسانی و اسلامی مردم ایران در دفاع از حق و غلبه بر باطل بود، و این بزرگترین امتیاز و فاخرترین حرکت ارزشمندانه مردمی بود، چیزی که ملت‌های عرب متاسفانه هنوز جامانده از آنند و به همین سبب به تغییر مسیر دولت‌هایشان موفق نشده اند و اگر این گونه بودند امروز نباید نظاره گر خنثی در نسل کشی هم نژاد خودشان در غزه و لبنان می شدند!

 

چیزی که نگاه راهبردی و آینده نگری رهبران جمهوری اسلامی ایران را با کشورهای عرب متمایز می‌کند، آن حکایت از نگاه عمیق و پیشدستانه و عالمانه رهبران جمهوری اسلامی ایران از خطر «جهان – مکتب‌ستیزی و جهان – محور گشایی صهیونیسم یهود» دارد.

 

جهان گشایی و مکتب ستیزی صهیونیست ها نه شعار امروز رهبران این رژیم، بلکه در افکار پدر معنوی صهیون‌ها ریشه دارد. این همان نسخه پدرمعنوی و پایه گذار صهیونیست تئودر هرتزل در أواخر قرن نوزدهم است، همانی که نتانیاهو در سازمان ملل متحد نقشه خاورمیانه جدید را ارائه داد: «از بحر تا نهر – از نیل مصر و تنگه باب المندب در یمن تا بین النهرین عراق» که بخش هایی از مصر و تمامی لبنان، سوریه، اردن، عربستان، بخش های شرقی ترکیه، تمامی عراق و نهایتاً بخش های بزرگی از جمهوری اسلامی ایران را شامل می شود!

 

عملیات طوفان الاقصی را باید در تفاوت درک رهبران جمهوری اسلامی ایران از خطر فزاینده اسرائیل جست‌وجو کرد و اگر نبود عملیات طوفان الاقصی، عادی سازی اعراب و اسرائیل سقط جنین نمی‌شد. نتیجه صلح اعراب و اسرائیل به اجرای کریدور اسرائیلی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی "Indian_Arab_Med Corridor" می انجامید؛ «بخوانید کریدور دور زدن ِجمهوری اسلامی ایران.» این کریدور ازامتداد هندوستان شروع و با عبور از حاشیه کشورهای عربی و نهایتا به بنادر اسرائیل وصل می‌شد و عملا کریدور فعلی اقتصادی ایران با کشورهای منطقه و با جهان را تحت تاثیر شکننده خود قرار می‌داد وموقعیت های همه جانبه جمهوری اسلامی را در مضیقه خطر و تنگنای راهبردی قرار می‌داد. این سرآغاز عادی سازی با اعراب و منطقه گشایی اسرائیل بود که می توانست آرزوی نیل تا فرات صهیون ها را برآورده کند و با هدف گیری چندمنظوره امنیت ملی، اقتصادی، سیاسی، تمامیت ارضی و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را با خطر جدی مواجه ‌کند.

 

نتیجه سخن این که مبارزه جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل که متاسفانه برخی از جریان ها در افکار عمومی به غلط و از روی غرض آن را به دفاع ازهویت عربی تقلیل داده اند، باید گفت این دفاع نه تنها دفاع از هویت عربی نیست بلکه صرفاً ایدئولوژی محور نیز نیست، هرچند حرمت قدس شریف عامل محرک زای اصلی‌ست و اگر قدس همچنان توسط صهیونها قدس زدایی معنوی بشود و جای آن رامعابد یهود بگیرد، نه از آرمان قدس نشانی خواهد ماند و نه از دولت‌های عرب و نه از حیات حامیان واقعی قدس همچون جبهه مقاومت!

 

مبارزه جمهوری اسلامی با اسرائیل مناقشه برای موجودیت وحیات و ممات است، چه این که جنگ حزب الله، فلسطین و جبهه مقاومت با اسرائیل را حیثیتی و تنازع برای بقای طرفین می‌دانم. در هدف گیری این جنگ، موقعیت خطر برای جمهوری اسلامی ایران نه در میانه است و نه در قاعده بلکه در توجه به راس و در راس توجه اسرائیل – آمریکا قرار دارد. از همین رو اگر اسرائیل به فوریت در پشت مرزهای لبنان متوقف نشود و فرصت و توان شبیه سازی ویرانی غزه در بیروت و دمشق را داشته باشد که به نظر می رسد در آغازینِ راه است، گام های بعدی، بعد از عبور عراق می تواند متوجه ایران باشد. بنابراین جمهوری اسلامی باید در افق های غایت و با حفظ و تقویت سنگرها و بازوانش در غزه، لبنان، سوریه و پهنای جبهه مقاومت در پی افزایش ضریب امنیت همه جانبه خود باشد و با تداوم راهبری خود مراتب آزادی قدس و دفع شر اسرائیل از سر ملت های منطقه، ایران و فلسطین را فراهم کند.

لینک منبع:  

 

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2029464/

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

تحلیلی بر مقاله فرید ذکریا در واشنگتن پست/ شکست آمریکا در برابر ایران قدرتمند

فرید ذکریا از یک واقعیت مطلق در حوزه سیاست خارجی آمریکا پرده برداشته است: فقدان راهبرد در قبال ایران. به عبارتی گویاتر، فشار حداکثری و مهار حداکثری ایران حتی بر اساس منطق رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا نیز قابل توجیه نیست.

پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ فخرالدین اسدی

مهار حداکثری ایران، گزاره ایست که دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا به صورت مستمر بر روی آن تاکید داشته و آن را به مثابه یک استراتژی کلان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی خود قلمداد می کنند. البته این گزاره در ابتدا، "مهار همه جانبه ایران"بود که به دلیل ناتوانی واشنگتن و شبکه متحدانش در مواجهه با تهران، تبدیل به راهبرد مهار حداکثری شده است. به عبارت بهتر، آمریکا ناچار شده (علی رغم میل و اراده، راهبردها و ثوابت سیاست خارجی خود) از تقابل مطلق با تهران فاصله بگیرد.

 

جمله معنادار فرید ذکریا

 

اخیرا فرید ذکریا، تحلیلگر و مجری سرشناس آمریکایی با انتشار مقاله ای در واشنگتن پست، با اشاره به افزایش تنش‌ها در منطقه (غرب آسیا) می نویسد:

 

"واقعیت جدید و خطرناکی که منطقه با آن روبرو شده است، بیش از هر نتیجه‌ای، ریشه در فروپاشی سیاست آمریکا در قبال ایران دارد. ایران به فشارهای خارجی از طریق نزدیک‌کردن روابط با جنبش‌هایی مانند حزب‌الله در لبنان، حماس در غزه، انصارالله در یمن و «گروه‌های مسلح» در عراق و سوریه پاسخ داده است. در یک دهه اخیر، رویکرد واشنگتن در قبال ایران مخالفت سرسختانه و فشار بوده نه یک راهبرد ."

 

فرید ذکریا از یک واقعیت مطلق در حوزه سیاست خارجی آمریکا برداشته است: فقدان راهبرد در قبال ایران. به عبارتی گویاتر، فشار حداکثری و مهار حداکثری ایران حتی بر اساس منطق رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا نیز قابل توجیه نیست. زبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر قبل از مرگ خود، چندین بار به مقامات کاخ سفید ، اعم از دموکرات و جمهوریخواه، در خصوص عواقب و تبعات به کارگیری روشها و استراتژی های نادرست در قبال ایران هشدار داد. این هشدارهای از سوی استراتژیستی خطاب به دو حزب سنتی آمریکا مخابره شد که سابقه صدور دستور حمله به ایران با هدف آزادی دیپلماتهای آمریکایی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را در کارنامه خود داشت! برژینسکی بر اساس سنجش نسبت هزینه -فایده در حوزه سیاست خارجی آمریکا، به این نتیجه رسیده بود که واشنگتن چاره ای جز به رسمیت شناختن "ایران قدرتمند" ندارد و در صورت به کارگیری روشهای دیگر، ناچار به پرداخت هزینه های کلان و جبران ناپذیر خواهد شد.

 

تکرار هشدار برژینسکی توسط ذکریا

 

اکنون فرید ذکریا، هشدار برژینسکی را با ادبیاتی دیگر و البته در سال 2024 میلادی تکرار کرده است. مهار حداکثری ایران را می توان به جای راهبرد، به یک ادعا یا همان گزاره در حوزه سیاست خارجی آمریکا تشبیه کرد که مصادیق آن با مبانی و مفاهیم طراحی شده در بطن آن تفاوتی عمیق و فاحش دارد.

 

ترامپ خروجی سیاست خارجی خود در تقابل با ایران را در شکست فشار حداکثری مشاهده کرد.جوبایدن نیز نهایت اقدامات ممکن را در راستای بازتعریف داعش ، بازآفرینی بحرانهای مزمن امنیتی در غرب آسیا، مهار پیرامونی -منطقه ای ایران و ....صورت داد اما در مواجهه با ایران به بن بست رسید. جنس این بن بست نه تاکتیکی و نه رفتاری است! آمریکا با بن بستی راهبردی در حوزه سیاست خارجی خود در تقابل با تهران مواجه شده که تنها راه خروج آن ، همان نسخه برژینسکی است: پذیرش قدرت ذاتی و اکتسابی ایران.

 

ایران قدرتمند در یک نگاه

 

دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر از توافق با ایران ( لزوم مذاکره با تهران ) سخت می گوید! فارغ از اینکه در ماورای رفتار پارادوکسیکال سالهای مقامات آمریکایی چه رویکرد و هدفی نهفته است، در این جا کلید واژه ای وجود دارد که نمی توان در تحلیل مناسبات 45 ساله اخیر ایران و آمریکا از کنار آن گذشت:" ایران قدرتمند»

 

«ایران قدرتمند» نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه خروجی و محصول یک محاسبه رئالیستی تمام عیار از سوی اکثر استراتژیست‌های آمریکایی محسوب می شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پارادوکس رفتاری کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما ، ترامپ ، بایدن و دیگر مقامات آمریکایی در قبال ایران،معلول سردرگمی آنها در مواجهه با «ایران قدرتمند» می باشد. به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی از یک سو بر تقابل مطلق با جمهوری اسلامی ایران اصرار وریزده و از سوی دیگر، نسبت به عواقب و تبعات این مواجهه به شدت نگران است بازخوانی دقیق جمله برژینسکی در خصوص ایران قدرتمند، می تواند در درک این مفهوم و مصادیق آن مفید باشد:

 

«ایران همواره در این منطقه وجود خواهد داشت و چه خوش‌مان بیاید، چه نیاید در منطقه مهم خواهد بود. این به نفع ماست که در درجه اول از هرگونه درگیری اجتناب ورزیم؛ زیرا درگیری ایران و آمریکا چه تعمدی باشد، چه تصادفی، آمریکا را درگیر کشمکشی می‌کند که هم ایران و هم عراق را در بر می‌گیرد. من نمی‌خواهم آمریکا خواهان نزاع با ایران باشد؛ چرا که به نظر من آمریکا بدون جنگ با ایران حال و روز بهتری خواهد داشت. »

 

عواقب بازی خطرناک آمریکا

 

هم اکنون در سال 2024 میلادی به سر می بریم. بدون شک تعلل آمریکایی ها در شناسایی و تسلیم در برابر مفهوم «ایران قدرتمند» هزینه های راهبردی سختی را متوجه ایالات متحده آمریکا در منطقه و نظام بین الملل ساخته و در آینده نیز خواهد ساخت. بی دلیل نیست که حتی برخی از جمهوری‌خواهان سنتی نسبت به تقابل ترامپ با تهران هشدار داده و خروج وی از توافق هسته ای را به صلاح نمی دانند. «ایران قدرتمند» همان بازیگری است که نقشه های شوم ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا را بر هم زده و شکستهای تاکتیکی واشنگتن در نظام بین الملل را به شکست استراتژیک تبدیل کرده است.ایران قدرتمند، همان بازیگری است که مانع از پیشبرد طرح «خاورمیانه جدید» از سوی دولت‌های قبلی و فعلی آمریکا شد. هم اکنون مفهوم «ایران قدرتمند» بیش از هر زمان دیگری برای مقامات آمریکایی قابل درک است! با این حال عناد دولتمردان آمریکایی در درک این مفهوم عمیق و عینی، مترادف با پشیمانی سختی خواهد بود که در آینده ای نزدیک انتظار کاخ سفید( فارغ از اینکه چه کسی در مسند قدرت نشسته باشد) و سیاستمداران داخل آن را می کشد! پارادوکس رفتاری مقامات آمریکایی در قبال ایران، بیش از آنکه ناشی از یک بازی هدایت شده در آن سوی آتلانتیک باشد، معلول سردرگمی راهبردی آنها در قبال قدرت ایران و نحوه مواجهه با کشورمان است. این سردرگمی راهبردی صرفا معطوف به دوران ریاست جمهوری ترامپ و بایدن نبوده و هر یک از روسای جمهور و دولتهای آمریکایی آن را تجربه می کنند.

منبع: سایت بصیرت

تاریخ انتشار : ۰۲ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۰  ، کد خبر : ۳۶۴۲۳۰

https://basirat.ir/fa/news/364230/

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

مقاومت و غرب آسیا

وضعیت منطقه غرب آسیا برای آمریکایی‌ها نابسامان است و این در حالی است که تا همین چند سال پیش همه‌چیز در منطقه به خواست آمریکا پیش می‌رفت.

پایگاه بصیرت / گروه بین الملل

 

ثمرات الگوی مقاومت در منطقه غرب آسیا که از ابتدای انقلاب اسلامی، حیاتی تازه یافت و به شکلی فعال رو به گسترش نهاد از حدود دو دهه قبل به شکلی آشکار نمایان شد و ورق در این منطقه برای آمریکا و رژیم‌صهیونیستی برگشت.

 

آمریکایی‌ها و رژیم جعلی صهیونیستی تا پیش از این هرچه می‌خواستند در منطقه غرب آسیا انجام می‌دادند و با ایجاد افسانه‌ای از شکست‌ناپذیری برای خود و ارعاب کشورها از حمله نظامی به کشورهای منطقه و قتل و آدم‌کشی در این مناطق، هراسی نداشتند.  اما در سال‌های ابتدایی قرن جدید با دو شکست بزرگ اسرائیل مقابل حزب‌ا... لبنان و شکست‌ آمریکا در عراق که با شکست در افغانستان در سال‌های اخیر تکمیل شد،واشنگتن و تل‌آویو دریافتند که شرایط تغییر کرده و دیگر قادر نیستند همچون گذشته، برنامه‌های خود را در غرب آسیا پیش ببرند.

تغییر شرایط به نفع مقاومت

تا پیش از این نظم منطقه، مطابق میل آمریکایی‌ها تنظیم شده بود اما شکست‌های اسرائیل در مقابل حزب‌ا... لبنان که با وجود حمایت همه‌جانبه غرب از تل‌آویو اتفاق افتاد شرایط جدیدی را ترسیم کرد و نشان داد که آمریکا دیگر تنها تعیین‌کننده مناسبات منطقه نیست تا جایی که امروز می‌توان ادعا کرد هیچ رویدادی در غرب آسیا بدون در‌نظر گرفتن خواسته‌های شبکه مقاومت رخ نمی‌دهد.

 

البته آمریکایی‌ها برای جلوگیری از این روند بیکار نبودند و هر‌چه در توان داشتند به کار بستند اما هیچ‌یک از برنامه‌های آنها کارساز نبوده است. یکی از آخرین برنامه‌های آمریکا که با محوریت رژیم‌صهیونیستی در جریان بود و از دوره ترامپ آغاز شد، برنامه‌ای به‌عنوان «پیمان ابراهیم» و برنامه عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم‌صهیونیستی است که پیامدهای غیرقابل‌جبرانی برای منطقه داشت. توافق‌های مربوط به صلح ابراهیم، شکاف عظیمی در میان امت اسلام و کشورهای اسلامی ایجاد کرده که تا‌کنون نظیر نداشته است. امارات و بحرین در ۱۵‌سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۲) با واسطه‌گری دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری وقت آمریکا توافق‌نامه موسوم به ابراهیم را برای عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی امضا کردند. سودان نیز که تحت فشار آمریکا قرار گرفته بود در ششم ژانویه ۲۰۲۱ (۱۷ دی ۱۳۹۹) چنین توافقی را با رژیم‌صهیونیستی امضا و وامی به ارزش ۵/۱ میلیارد دلار از واشنگتن دریافت کرد و از فهرست کشورهای تروریستی خارج شد.

 

طوفان‌الاقصی؛ خنثی‌کننده توطئه‌های آمریکا

قرار بود این سلسله‌توافق‌ها به‌طور دومینو‌وار در سراسر جهان اسلام دنبال شود. برنامه گسترده‌ای طراحی شده بود تا مسأله فلسطین در جوامع اسلامی به حاشیه برود که با وقوع عملیات طوفان‌الاقصی این مسأله غیرممکن شد.

 

در حالی‌که قرار بود در منطقه غرب آسیا نیز فلسطین فراموش شود امروز شاهدیم در کشورهای اروپایی نیز فلسطین به رسمیت شناخته‌شده و در واقع مسأله فلسطین به دغدغه جهانی مبدل شده است. قرار بود از طریق تسلط اسرائیل بر منطقه غرب آسیا، بار دیگر با قدرت خارجی کنترل شود که با وقوع طوفان‌الاقصی این نقشه با اخلال مواجه شد. اثرات این عملیات در تثبیت قدرت شبکه مقاومت و به درازای آن افزایش قدرت امت اسلامی در مقابل قدرت‌های خارجی تا مدت‌ها قابل‌بررسی خواهد بود. سلسله‌اتفاقات غرب ‌آسیا نشان‌دهنده شروع دوران جدیدی در غرب آسیاست؛ دورانی که در آن آمریکا و نماینده آن در غرب آسیا یعنی رژیم‌صهیونیستی از قدرت مانور برخوردار نیستند و نظم منطقه با خواسته محور مقاومت و امت اسلام تنظیم می‌شود. باید گفت ظهور شبکه‌ جدیدی در منطقه موسوم به محور مقاومت به رهبری ایران، این موقعیت را برای منطقه فراهم کرد که از کنترل غیربومی خارج شود؛ کنترلی که سال‌ها از سوی قدرت‌های فرامنطقه‌ای بر غرب آسیا اعمال می‌شد. رفته‌ رفته، قدرت شبکه‌ مقاومت افزایش یافت، به‌طوری‌که امروزه می‌توان به صراحت ادعا کرد هیچ رویدادی در غرب آسیا بدون در‌نظر‌گرفتن خواسته‌های شبکه مقاومت رخ نمی‌دهد.

 

سربازان آمریکایی

چنین شرایطی در منطقه غرب آسیا باعث شده، آمریکایی‌ها که زمانی قدرت قاهره در غرب آسیا بودند اکنون به اهدافی برای محور مقاومت تبدیل شوند و با وجود هزینه‌های هنگفت برای حفاظت از نیروها و پایگاه‌های خود، هر چند وقت یک‌بار شاهد خسارات و تلفات در منطقه باشند؛ موضوعی که نتیجه سیاست‌های اشتباه دولت‌های مختلف در آمریکا و همدستی با جنایات اسرائیل در منطقه است. همین مسأله انتقادهای زیادی را در آمریکا به دنبال داشته است.

 

 هریس هومان، سرگرد سابق ارتش آمریکا که به‌شدت از حمایت‌های کشورش از نتانیاهو ناراضی است در این‌باره می‌گوید: "این سربازان آمریکایی هستند که همچنان در این جنگ‌ها کشته و مجروح خواهند شد. می‌توان گفت آنها در دفاع از رژیم‌صهیونیستی جنگیدند و کشته شدند. شجاع‌ترین آمریکایی‌ها قربانی هوی‌و هوس یک سیاستمدار خارجی خواهند شد، زیرا رهبران آمریکایی، شجاعت ایستادگی در برابر او را نداشتند.» چنانچه او می‌گوید وضعیت منطقه غرب آسیا برای آمریکایی‌ها نابسامان است و این در حالی است که تا همین چند سال پیش همه‌چیز در منطقه به خواست آمریکا پیش می‌رفت.

منبع: سایت بصیرت

تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳  ، کد خبر : ۳۶۴۶۹۱

 

https://basirat.ir/fa/news/364691/

 

  • اکبر فیجانی

گزیده منابع فارسی در باره فلسطین، اسرائیل و عملیات طوفان ‌الاقصی

اکبر فیجانی | چهارشنبه, ۳ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۳۱ ق.ظ

 

 

گزیده منابع فارسی در باره فلسطین، اسرائیل و عملیات طوفان ‌الاقصی توسط حماس

 

توجه: انتخاب و انتشار  مطالب صرفا جهت اطلاع رسانی می باشد و بمعنی موافقت با تمام گزاره ها و پیام های صریح یا غیرمستقیم آنها نمی باشد.

اکبر فیجانی

 

https://www.sharghdaily.com/

ما ایرانیان و مسئله فلسطین

کوروش احمدی- دیپلمات پیشین        

سرمقاله روزنامه شرق

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.farsnews.ir/news/14020808000504/

 

پله دوم رسانه‌ها در روایت فلسطین

محمدجواد اخوان

 

xxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.farsnews.ir/news/14020727000015/

چرایی شروع دور جدید تحولات فلسطین

دکتر سعدالله زارعی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=54524

بازخوانی دیدگاه و موضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در موضوع نابودی رژیم غاصب صهیونیستی

محو اسرائیل: از راه‌حل مردم‌سالارانه تا راهبرد مقاومت مسلحانه

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.farsnews.ir/news/14020818000147/

حمایت از فلسطین و منافع ملی ما؟

حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل، نه تنها از بعد نظامی و امنیتی دقیقا در راستای امنیت ملی ماست که حتی از لحاظ اقتصادی نیز مزایایی برای کشورمان دارد.

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.farsnews.ir/news/14020913000395/

درس‌های عملیات طوفان الاقصی

سردار نقدی 

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=54482

همراهان غربی آپارتاید صهیونیستی

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/08/01/2976478/

 پاسخ رجایی فر به یادداشت زیدآبادی درباره حماس؛ "زمان‌پریشی در تحلیل

کارشناس مسایل فلسطین

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

 

https://www.farsnews.ir/news/14020722001147/

عملیات عظیم طوفان‌الاقصی و پاسخ به 3 پرسش اساسی

دکتر سعدالله زارعی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.farsnews.ir/news/14020727000512/

هم سکوتتان رسواگر نیاتتان است و هم فریادتان!

معصومه اسمعیلی رییس انجمن مشاوره ایران

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.sharghdaily.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-65/901854-%D8%B1%D8%A4%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87

رؤیای صلح در خاورمیانه

کوروش الماسی

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

https://www.mashreghnews.ir/news/1540598/

رسانه‌های بیگانه و جنگ غزه؛ وقتی یک برابر یک نیست

تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۹

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://vatanemrooz.ir/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=268824

ریاکاری و استاندارد دوگانه رسانه‌های غرب درباره فلسطین

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://www.mehrnews.com/news/5926033/

مصاحبه سی ان ان با امیرعبداللهیان

 

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://snn.ir/fa/news/1105611/

در نشست خبری رهبران اقلیت‌های دینی ایران؛

رهبر کلیمیان: صهیونیسم مانند داعش است/ اسقف ارامنه: از زمان تأسیس اسرائیل خاورمیانه دچار بحران شده/ اسقف کاتولیک آشوری: آمادگی دیدار با پاپ درباره فلسطین را داریم

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۱ - ۰۱ آبان ۱۴۰۲

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

https://fa.wikifeqh.ir/

جنبش حماس

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

متن کامل یا بخشی از مقالات برگزیده

 

روزنامه شرق - سرمقاله  

ما ایرانیان و مسئله فلسطین

کوروش احمدی - دیپلمات پیشین       

طی یک ‌ماهی که از شروع نبردی دیگر در رویارویی 75ساله فلسطین و اسرائیل می‌گذرد، شاهد بحث‌های گسترده‌ای بین دولت‌ها، نهادهای غیردولتی و نیز مردم در همه جوامع،  از جمله ایران، در این مورد بوده‌ایم. بحث در ایران در حد بحثی ساده راجع به نبرد جاری محدود نمانده و ابعاد گسترده‌تری در ارتباط با تحولات داخلی در ایران و رابطه بین مردم و حکومت نیز یافته است. به این دلیل، با طیفی از موضع‌گیری‌های متضاد از همه نوع از راست راست تا چپ چپ بین ایرانیان مواجه هستیم که در کشورهای اسلامی بی‌نظیر است. بی‌تفاوتی مشهودترین واکنش اکثر ایرانیان به این بحران است. این بی‌تفاوتی قابل درک است، اما قابل دفاع نیست. قابل درک است چراکه از مردمی که مطالباتشان بی‌جواب می‌ماند، مشکل می‌توان انتظار توجه به دغدغه‌های حکومت را داشت. اما قابل دفاع نیست چراکه مسئله فلسطین در درجه اول برای چیستی و کیستی تک‌تک ما و آینده سیاست‌ورزی و نقش قانون و اخلاق در سیاست داخلی ما مهم است.

برای بحث در این مورد مانند هر مورد دیگر سه مبنا و معیار قابل تصور است: عقلانیت، اخلاقیت و قانونیت. این مبانی و معیارها ایجاب می‌کنند که صرف‌نظر از مسائل داخلی و رابطه ایران با فلسطینی‌ها، هر ایرانی حداقل در فردیت خود نسبت به مردم فلسطین احساس همدردی داشته باشد.

 

عقلانیت حکم می‌کند که بدون حل عادلانه مسئله فلسطین آرامش و ثبات در خاورمیانه همچنان دور از دسترس خواهد ماند. ‌اثرات مثبت حل اصولی این مسئله از طریق ایجاد یک کشور فلسطینی می‌تواند شامل تمام منطقه، از جمله کشور ما شود.

اخلاقیت حکم می‌کند که نمی‌توان و نباید نسبت به رنج‌های مردم فلسطین بی‌اعتنا بود. راست‌گرایان افراطی اسرائیل با نفی حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین مانع تشکیل کشور فلسطین هستند. آنها همچنین حاضر به دادن حقوق شهروندی به فسطینی‌ها در داخل یک کشور واحد مرکب از یهودیان، مسلمانان و مسیحیان نیز نیستند؛ چراکه جمعیت قابل توجه مسلمانان و مسیحیان و نیز بالاتربودن نرخ رشد جمعیت آنها را در تعارض با ماهیت یهودی اسرائیل می‌دانند. صهیونیست‌های افراطی به این ترتیب در پی آن هستند که ضمن ضمیمه‌کردن اراضی اشغالی فلسطینی و «فلسطینی‌زدایی» در این مناطق، هیچ حقوق شهروندی برای فلسطینی‌ها قائل نشوند و در صورت امکان آنها را از نوار غزه، ساحل غربی و شرق بیت‌المقدس اخراج کنند.

نفی حقوق شهروندی فلسطینی‌ها عملا موجب شکل‌گیری یک رژیم آپارتاید از رود اردن تا دریا شده که امری کاملا غیراخلاقی است. دولت‌های متعدد اسرائیل از میانه دهه 1990 تاکنون به تدریج در جهت ایجاد چنین رژیم آپارتایدی کوشیده و از جمله با توسعه شهرک‌های یهودی‌نشین در ساحل غربی و افزایش مستمر جمعیت این شهرک‌ها در پی قراردادن فلسطینی‌ها و جامعه بین‌المللی در برابر عمل انجام‌شده بوده‌اند. اسرائیل به نحوی سازمان‌یافته از طریق ارتش خود و نیز خشونت مستمر شهرک‌نشینان یهودی مسلح علیه فلسطینی‌ها و ایجاد صدها ایست بازرسی در ساحل غربی و تبدیل نوار غزه به یک زندان بزرگ روباز، به قول عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، رنجی مدام و دورنمایی تیره را به مردم فلسطین تحمیل کرده که نمی‌تواند نتیجه‌ای جز مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگر داشته باشد.

حقوق بین‌الملل و اجماع جامعه بین‌المللی برای مردم فلسطین حق تعیین سرنوشت و برخورداری از حقوق شهروندی قائل است و آنها را محق به مقاومت در برابر قدرت اشغالگر می‌داند. آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی از تجاوزات اسرائیل علیه نوار غزه بر اساس آنچه «حق اسرائیل به دفاع از خود» می‌خوانند، حمایت می‌کنند. اما جامعه بین‌المللی از طریق صدها قطع‌نامه شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل و نیز رأی مشورتی دیوان دادگستری بین‌المللی در سال 2004 نوار غزه و ساحل غربی به شمول بیت‌المقدس شرقی را همچنان مطابق تعریف مندرج در ماده 42 کنوانسیون چهارم ژنو «تحت کنترل مؤثر دشمن خارجی»، یعنی تحت اشغال اسرائیل می‌داند.

بنابراین، اسرائیل به عنوان کشور اشغالگر نمی‌تواند مناطقی را که تحت اشغال دارد، به عنوان کشور خارجی معرفی و به بهانه دفاع از خود بارها آنها را هدف حمله قرار دهد. از آنجا که مردم فلسطین تحت اشغال قرار دارند، مطابق عرف بین‌الملل، از جمله پروتکل الحاقی کنوانسیون چهارم مورخ 1949 حق مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگر را دارند.

البته بدیهی است که مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگر نیز باید با رعایت حقوق بین‌المللی بشردوستانه انجام شود و از جمله در جریان آن غیرنظامیان باید از تعرض مصون باشند. به علاوه، اصل عرفی حق دفاع از خود که در قالب ماده 51 منشور ملل متحد تدوین شده، به یک کشور حق دفاع از خود در برابر حمله‌ای را که از سوی یک کشور دیگر انجام شده است، می‌دهد؛ در صورتی که مناطق اشغالی فلسطین «کشور خارجی» نیستند، بلکه مردم تحت اشغال هستند. به علاوه، هر اقدامی در دفاع از خود باید «متناسب» و «همراه با تفکیک مناطق نظامی و غیرنظامی از هم» باشد و شکل «مجازات دسته‌جمعی» نداشته باشد. همه این قواعد در جنگ جاری توسط اسرائیل نقض می‌شود.

۱۶ آبان ۱۴۰۲  ۰۰:۰۰

https://www.sharghdaily.com/

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

پله دوم رسانه‌ها در روایت فلسطین

محمدجواد اخوان

پله دوم رسانه‌ها در روایت فلسطین

رسانه‌های جریان اصلی دنیا و نیز رسانه‌های فارسی‌زبان غرب روی جهل بخشی از مخاطبان خود حساب کرده و با ارائه‌ای ناقص از واقعیت‌ها تصویر ذهنی آنها را شکل می‌دهند.

فارس پلاس؛ محمدجواد اخوان در یادداشتی نوشت: گاه در فضای مجازی این شبهه مطرح می‌شود که چرا حماس و مقاومت دست به حمله به سرزمین‌های اشغالی زدند که حال دست جنایتکار صهیونیست‌ها چنین وحشیانه جان کودکان و زنان را بگیرد و چنین صحنه‌های دهشتناکی را در غزه به پیش چشم ما بیاورد.

اشاعه چنین شبهه‌ای هرچند از سر بی‌اطلاعی از تاریخ است، اما در ضمن خود حامل نوعی زیرپاگذاردن موازین اخلاقی و انسانی هم هست. کسی که چنین سؤالی را مطرح می‌کند به‌طور پیش‌فرض حق نقض حقوق متعارف و شناخته شده غیرنظامیان در جنگ را که امنیت اماکن امدادی و غیرنظامیان است برای رژیم‌صهیونیستی به رسمیت شناخته و در واقع می‌خواهد بگوید صهیونیست‌ها که جنایتکارند پس مثلاً شما تحریکشان نکنید. این تصور که طرفی که زور، پول و اتصال به ابرقدرت‌ها دارد، می‌تواند هر کاری بکند و این دیگران هستند که باید خود را با او تنظیم کنند و او را خشمگین نکنند، در واقع تسلیم در برابر زیاده‌خواهی صهیونیست‌ها است.

از این‌ها گذشته چنین شبهاتی در واقع ناشی از روایتگری رسانه‌های جریان اصلی دنیا از «پله دوم» رویداد‌ها است. گویی تاریخ تحولات فلسطین از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ شروع شده که یکی از طرفین به دیگری یورش برده است. انگارنه‌انگار که این ماجرا به درازای بیش از یک قرن است که سه‌چهارم این سده را اشغال آشکار فلسطین و بیرون راندن بخشی عمده از ساکنان اصلی آن سرزمین تشکیل می‌دهد.

 

کسی که حماس را متهم به جنگ‌افروزی می‌کند چیزی از ماجرای فلسطین و طرح صهیونیست‌ها برای «پاک‌سازی نژادی» نمی‌داند و خیال می‌کند که دو گروه یهودی و مسلمان سال‌ها بی‌هیچ منازعه هم‌مرز بوده‌اند و اینک در صبحگاه ۱۵ مهر ناگهان طرف فلسطینی روی همسایه خود آتش گشوده است. او چیزی از میلیون‌ها آواره فلسطینی که ۷۵ سال در اردوگاه‌ها با آرزوی برگشت به خانه خود به زندگی سخت خود ادامه می‌دهند نمی‌داند. از محاصره ۱۶ ساله باریکه غزه که زندانی بدون سقف برای ۲ میلیون انسان ایجاد شده اطلاعی ندارد. از دیوارکشی بین روستا‌های کرانه باختری که گاه کودکان برای رفتن به مدرسه روستای کناری باید چندین ساعت راه بروند چیزی نشنیده است. از هزاران اسیر فلسطینی در بند رژیم‌صهیونیستی که گناهی جز اعتراض به اشغال سرزمین مادری‌شان ندارند خبر ندارد. نمی‌داند که تخریب هر روزه خانه‌های مسلمانان و آواره کردن آن‌ها از قدس اشغالی برای پاک‌سازی نژادی این سرزمین مقدس یعنی چه؟ کسی که از جنایت حمله وحشیانه به بیمارستان‌ها و کودک‌کشی صهیونیست‌ها در جنگ اخیر تعجب می‌کند احتمالاً چیزی از جنایات گذشته آن‌ها در قتل‌عام هزاران نفر از مردم عادی فلسطین در «دیر یاسین» (۱۹۴۸)، «طنطوره» (۱۹۴۸)، «صفصاف» (۱۹۴۸)، «دوایمه» (۱۹۴۸)، «قبیه» (۱۹۵۳)، «کفرقاسم» (۱۹۵۶)، «خان یونس» (۱۹۵۶)، «اللد و الرمله» (۱۹۶۹)، «تل‌زعتر» (۱۹۷۶)، «صبرا و شتیلا» (۱۹۸۲)، «الخلیل» (۱۹۹۴)، «قانا» (۱۹۹۶) و «جنین» (۲۰۰۲) نشنیده است یا نمی‌داند همین غزه چه در دوره اشغال و چه در دوره محاصره بار‌ها و مکرراً شاهد خشونت‌های مکرر صهیونیست‌ها علیه زنان و کودکان بوده است.

اغلب آن‌هایی که تحت تأثیر چنین شبهاتی قرار می‌گیرند، چیز زیادی از تاریخ اشغال فلسطین نمی‌دانند و متأسفانه برخی از آن‌ها هم چشم و گوش خود را در اختیار رسانه‌هایی قرار داده‌اند که از سوی صهیونیست‌ها و هم‌پیمانان بهایی‌شان هدایت و مدیریت می‌شوند. این‌چنین است که حق اعتراض و مبارزه را برای مردم مظلوم فلسطین در برابر نسل‌کشی‌ای که ده‌ها سال است تداوم دارد نادیده می‌گیرند و در مقابل برخی از همین افراد هیجانی ممکن است تحت القائات رسانه‌های غربی به خاطر یک دستمال در به آتش کشیدن قیصریه‌ای همراهی کند.

با تأسف باید گفت رسانه‌های جریان اصلی دنیا و نیز رسانه‌های فارسی‌زبان غربی روی جهل بخشی از مخاطبان خود حساب کرده و با ارائه‌ای ناقص از واقعیت‌ها تصویر ذهنی آن‌ها را شکل می‌دهند. مهم‌ترین تکنیک رسانه‌ای اینان که در ماجرای اخیر هم خود را نشان داد «بیان ماجرا از پله دوم» است؛ به‌گونه‌ای که مخاطب بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی ماجرا آن را در لحظه قضاوت کند و رفتاری را که خودش واکنشی به کنش‌های گذشته است شروع‌کننده بداند. هرچند رسانه‌های جریان اصلی دنیا همسو با منافع صهیونیست‌ها حرکت می‌کنند، اما در تحولات اخیر شاهد نوعی بیداری گسترده حتی در مردم غرب بودیم که می‌تواند الگویی برای شکستن محاصره تبلیغاتی نظام سلطه و بهره‌گیری از «جهاد تبیین» برای ارائه واقعیت‌های ماجرای تلخ و عبرت‌آموز فلسطین به نسل‌های جدید باشد.

پایان پیام/غ

منبع: فارس پلاس

۱۴:۰۱ ۱۴۰۲-۸-۸

https://www.farsnews.ir/news/14020808000504/

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

چرایی شروع دور جدید تحولات فلسطین

دکتر سعدالله زارعی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

جریانی به رهبری آمریکا، تداوم جنگ تا تضعیف جدی مقاومت فلسطین را در دستور کار قرار داده، اما واقعیت این است که مخالفان حماس چه به انفراد و چه به اجتماع قادر نیستند به‌طور واقعی آن را از صحنه خارج نمایند. حماس از مردم غزه جدا نیست و مردم هم آن را روح غزه به حساب می‌آورند.

 

فارس‌پلاس؛ سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت: جنایت شبانه رژیم صهیونیستی در حمله به یک بیمارستان در غزه و شهادت صدها نفر که البته طی 75 سال گذشته مسبوق به سابقه است، بار دیگر وجه خطرناک وجود و بقاء رژیم غاصب را کاملاً روشن کرد. اگر کسی می‌خواهد دلیل ضرورت تلاش برای محو اسرائیل را دریابد، کافی است به صحنه جنایت ارتش رژیم علیه این بیمارستان نگاهی بیندازد. رژیم غاصب برای شهروندان فلسطینی «حق حیات» قائل نیست.

 

کمااینکه در روز سوم جنگ که بمباران مناطق مسکونی غزه شروع شد، خبرنگار از وزیر جنگ رژیم صهیونیستی پرسید در بمباران‌ها بچه‌های زیادی کشته شده‌اند، برای این چه پاسخی دارید، او گفت این نوزادانی که شما به آن اشاره می‌کنید، تروریست هستند چرا که در آینده علیه ما خواهند جنگید! البته فراتر از این در ادبیات مذهبی صهیونیست‌ها - تلمود- با صراحت نوشته شده «یهود نژاد برتر است و بقیه انسان‌ها برای خدمت به آن خلق شده‌اند.» درخصوص جنگ کنونی نکاتی وجود دارد:

 

1- رژیم صهیونیستی در یک جمع‌بندی از اوضاع جهان و کاهش روزافزون قدرت آمریکا به ‌عنوان مهم‌ترین پشتیبان خارجی آن و با نگاه به روند منطقه و قدرت‌یابی ایران و جبهه مقاومت به این نتیجه رسید که فرصت کوتاهی در حدفاصل فروپاشی کامل نظام پیشین و شکل‌گیری نظام جدید بین‌الملل در اختیار دارد و اگر آن را درنیابد و اوضاع منطقه بر مبنای «بقا» اسرائیل تنظیم نشود، قافیه را باخته و فروپاشی آن قطعی است. بر این اساس در سال‌های اخیر هر چه جلوتر آمدیم، از درون سیستم اسرائیل صحبت از تیره و تار بودن افق رژیم و احتمال نابودی قریب‌الوقوع آن بلندتر به گوش می‌رسید؛ تا جایی که نخست‌وزیر وقت اسرائیل، نفتالی‌بنت در نامه‌ای 53 صفحه‌ای که خطاب به یهودیان نوشته بود، با صراحت از سقوط قریب‌الوقوع دولت اسرائیل - در زمانی کمتر از 7 سال - خبر داد.

 

رژیم اسرائیل برای آنچه آن را «تنظیم منطقه بر مبنای بقاء اسرائیل» خوانده‌ است، دو پروژه سیاسی و امنیتی را توأمان دنبال کرد؛ پروژه سیاسی، عادی‌‌سازی اسرائیل در منطقه بود که برای آن طرح «ابراهیم» تهیه شد و مذاکرات با دولت‌های عربی و اسلامی منطقه را شروع کرد و با کمک ویژه آمریکا، در گام‌های اولیه توانست به موفقیت‌هایی هم دست یابد و با چهار دولت ضعیف عربی، عادی‌‌سازی کند. پروژه امنیتی آن زدن ضربه اساسی به جبهه مقاومت بود. این موضوع هم از نظر رژیم در ردیف «موضوعات حیاتی» قرار داشت.

 

رژیم غاصب بر این اساس حملات پی‌در‌پی به سوریه را دنبال کرد با این نگرش که چون سوریه حلقه وسط زنجیر مقاومت است، اگر گسسته شود، دست مقاومت از محیط اسرائیل کوتاه می‌شود. این موضوع در خلال سال‌های 1397 تا همین حال دنبال شده است. ولی در نهایت رژیم متجاوز متوجه شد که این بمباران‌ها ضمن آنکه برای اسرائیل بی‌هزینه هم نیست، اثر واقعی هم ندارد. رژیم اسرائیل ضمن ادامه حملات به خاک سوریه، متوجه شد تهدید از آنچه فکر می‌کرده خیلی به او نزدیک‌تر است. وضعیت کرانه باختری به مرور تبدیل به نقطه آتش شد و بعضی مقامات امنیتی رژیم غاصب برای بیان شرایط کرانه از واژه «آتشفشان» استفاده کردند. همین‌ها یک زمانی که هنوز بر غزه سیطره داشتند، از آن با واژه «جهنم واقعی» یاد می‌نمودند. آتشفشان و جهنم در معنا یکی هستند و آن از یک‌سو شدت نفرت طرف فلسطینی و از سوی دیگر فراتر بودن از توان تحمل اسرائیل را بیان می‌کند. رژیم اسرائیل برای غلبه بر آتشفشان کرانه باختری، هفت لشکر یعنی نیمی از ارتش خود را به این منطقه که تنها 16 درصد مساحت فلسطین را شامل می‌شود، گسیل کرد که کاملاً بی‌سابقه بود.

 

اما به مرور متوجه تشدید اوضاع کرانه شد و این به آن معنا بود که سیاست محاصره کرانه پاسخ نداده است. آنچه از مقالات مؤسسه حکومتی هرتزلیا بر می‌آید، این است که ارتش در بررسی‌های خود به این نتیجه رسید که کرانه باختری زمانی مهار می‌شود که محرکی نداشته باشد. از نظر آنان محرک مقاومت در کرانه، قدس و سرزمین‌های 1948، مقاومت در غزه است و این چندان بی‌راه هم نیست چرا که غزه به مرور به محل حضور مؤثرترین گروه‌های مقاومتی تبدیل شده بود. بر این اساس رژیم اسرائیل ضمن حفظ مأموریت و حضور یگان‌های ارتش در کرانه، لبه عملیاتی خود را به سمت غزه برد. یک آمار بیانگر آن است که در فاصله پنجم شهریور ماه گذشته تا پنجم مهر ماه جاری، یعنی در یک ماه، رژیم ده عملیات نظامی در کرانه و 17 عملیات نظامی در غزه به اجرا گذاشته است. این موضوع دو چیز را روشن می‌کند؛ اول روند تشدید اقدامات نظامی امنیتی اسرائیل علیه مقاومت و دوم تمرکز بیشتر بر روی غزه. کما اینکه خبر شیخ «صالح العاروری» در روز اول حمله اخیر اسرائیل به غزه، مبنی بر اینکه اسرائیل قصد داشت طی هفت تا ده روز آینده به حمله گسترده‌ای علیه غزه دست بزند، در این راستا معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

 

2- شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد رژیم اسرائیل جمع‌بندی خود از آنچه گفتیم را با آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و چند کشور عربی و از جمله تشکیلات خودگردان در میان گذاشته و ضمن ترساندن آنان از روند کنونی، موافقت و همراهی آنها را جلب کرده است. در این بین آمریکایی‌ها پس از یک دهه اندرز به رژیم اسرائیل، برای وارد نشدن به معرکه‌های منطقه‌ای، این جمع‌بندی اسرائیل را قبول کرده و در این چارچوب فعال شدند. فشار آمریکا به اروپا برای متوقف کردن مذاکرات هسته‌ای با ایران در حد فاصل شهریور ماه سال گذشته تا امروز بر این اساس صورت گرفته است. خبرها، شواهد و قرائن می‌گویند دستگاه نظامی آمریکا - پنتاگون - این تحلیل را قبول کرده و روند اوضاع منطقه را بسیار خطرناک ارزیابی نموده است.

 

مقامات اسرائیلی این‌گونه تحلیل کردند که اول باید از خطر مقاومت در درون لوزی فلسطین خلاص شود. از نظر رژیم غاصب، مقاومت فلسطین دو کارکرد دارد؛ با کارکرد داخلی سبب به ‌هم خوردن امنیت داخلی رژیم شده و با کارکرد الهام‌بخش، به‌صورت موتور محرکه مقاومت در منطقه عمل می‌کند. بنابراین زدن مقاومت فلسطین در دستور ویژه رژیم قرار گرفت و البته به دلیل بحران سیاسی ده ماه اخیر، به‌مدت 8 ماه با تأخیرهایی مواجه گردید و با کاهش نسبی بحران سیاسی رژیم، اقدامات علیه مقاومت تشدید شد.

 

اما یک نکته مهم در این‌جا این بود که در تحلیل رژیم، قلب مسئله ضربه زدن به مقاومت فلسطینی، ضربه زدن به حماس به عنوان بزرگ‌ترین و قدرتمندترین گروه فلسطینی است و این به کلمه رمز انحلال مقاومت داخلی تبدیل گردید.

 

در این میان جنبش حماس که روند سیاسی و امنیتی را به ‌دقت زیر نظر داشت، متوجه مسئله شد. زمان آغاز این هوشیاری تقریباً با زمانی که رژیم طرح مهار حماس در غزه را در دستور کار قرار داد، همراه شد. حماس در جمع‌بندی داخلی خود به این نتیجه رسید که چاره‌ کار «یک اقدام بزرگ با آثار راهبردی» است که حاصل آن عملیات عظیم «طوفان الاقصی» شد.

 

3- یک نکته مهم که از تحلیل رفتار طرف‌های غربی، رژیم اسرائیل و بعضی دولت‌های عربی که پیشقراولان رابطه با رژیم بوده‌اند، به‌دست می‌‌آید، این است که روند اقدامات خصومت‌آمیز آنان طی چند سال آینده علیه مقاومت فلسطین و به‌طور خاص حماس، با عقربک انهدام کامل آن - به عنوان نقطه شروع در انهدام مقاومت - تنظیم شده و برای آن تمهیداتی شکل گرفته است.

 

از این‌رو عملیات شنبه 15 مهر حماس علیه اسرائیل در واقع اقدام پیشدستانه علیه این طرح می‌باشد. کمااینکه در اثناء این جنگ دو راهبرد پیگیری شد؛ یک راهبرد باز‌سازی قدرت فروپاشیده نظامی اسرائیل از طریق ارسال سلاح و پشتیبانی‌های عملیاتی و یک راهبرد وارد آوردن ضربات پیاپی به حماس بوده است.

 

حسب آنچه از اظهارات برمی‌آید، جریانی به رهبری آمریکا، تداوم جنگ تا تضعیف جدی مقاومت فلسطین را در دستور کار قرار داده و فعلاً افقی برای پایان آن به چشم نمی‌خورد. اما واقعیت این است که مخالفان حماس چه به انفراد و چه به اجتماع قادر نیستند به‌طور واقعی آن را از صحنه خارج نمایند. حماس از مردم غزه جدا نیست و مردم هم آن را روح غزه به حساب می‌آورند.

 

این مشکل اساسی رژیم و آن جریان است. از سوی دیگر اضلاع جریان مخالف مقاومت فلسطین، در وضع اقتدار سابق نیستند. ضمن اینکه مقاومت فلسطین، امروز در بالاترین سطح اقتدار است. وقتی حماس قادر به وارد کردن ضربه‌ای است که مقامات ارشد رژیم غاصب، آن را بی‌سابقه‌ترین و شدیدترین طی 75 سال می‌خوانند، چه جای آنکه از تضعیف حماس و از میدان به درکردن آن، صحبت نمایند.

پایان پیام/ت

https://www.farsnews.ir/news/14020727000015/

.

طططططططططططططططططططططططططططططط

 

درس‌های عملیات طوفان الاقصی

سردار محمدرضا نقدی

1402.9.8

خلاصه مقاله

فارس پلاس؛ سردار محمدرضا نقدی در یادداشتی نوشت: عملیات طوفان الاقصی با دستاورد‌های پیروزمندانه بی‌نظیر یک شاهکار نظامی بزرگ و بی‌بدیل بود و در تاریخ عملیات انقلابی جاودان خواهد ماند، اما دستاورد‌های مقاومت بعد از این عملیات صد‌ها برابر بزرگ‌تر از دستاورد‌های خود عملیات است.

جامعه بشری که پس از شکست سوسیالیسم مدعی اداره عادلانه جهان و به بن بست رسیدن لیبرالیسم مدعی تحقق رفاه و آزادی در خلأ ایدئولوژیک حیران و سرگردان مانده و نمی‌داند برای اداره سعادتمندانه جهان چه تفکر و نظریه‌ای را باید دنبال کند، در پرتو نور این جهاد مقدس دارد راه خود را کم کم می‌یابد. خدای متعال در این مقاومت فداکارانه برکتی نهاد و اعجازگون پیشرفتی را در تعالی جامعه بشری ایجاد کرد که با یک قرن تلاش برای روشنگری و تبیین هم چنین پیشرفتی حاصل نمی‌شد. دنیا دارد می‌بیند هر آنچه انقلاب اسلامی در مورد ماهیت امریکا و صهیونیست‌ها قضاومت می‌کرد، کاملاً درست است.

امام و مقتدایمان و بزرگ پرچمدار این جهاد حضرت آیت الله خامنه‌ای عزیز چه زیبا فرمودند «این حرکت وحشیان‌های که رژیم صهیونیستی انجام داد، این حرکت بیرحمان‌های که انجام داد، نه فقط آبروی خود رژیم صهیونیستی را برد، آبروی امریکا را هم برد؛ آبروی امریکا را برد، آبروی تعدادی از این کشور‌های معروف اروپایی را برد، بلکه آبروی تمدن و فرهنگ غرب را برد.

فرهنگ غرب و تمدن غرب همان تمدنی است که وقتی با بمب فسفری می‌زنند و 5 هزار کودک را شهید می‌کنند، رئیس فلان کشور میایستد می‌گوید که اسرائیل دارد از خودش دفاع می‌کند! این دفاع از خود است؟ فرهنگ غرب این است؛ در این قضیه فرهنگ غرب بی‌آبرو شد

تمام جهان رویارویی دو تفکر و دو تمدن را می‌بینند. نه ما ادعا داریم و نه حماس و جهاد فلسطین مدعی این هستند که نسخه کاملی از پیاده‌سازی اسلام هستند. در همین حدی که از اسلام یاد گرفته چه شکوهی را به نمایش گذاشته است و در طرف مقابل اسرائیل که غربی‌ها و دنباله‌های داخلی آن‌ها همیشه گفته‌اند و می‌گویند برجسته‌ترین الگوی دموکراسی لیبرال در منطقه است چه افتضاح و رسوایی را به بار آورده است.

به خواست خدا پرده‌ها کنار‌زده شده، یک صفحه نمایشگر -به وسعت مشاهده همه جهان- گشوده شده تا جهانیان همه ماهیت واقعی این دو تفکر را به چشم خود ببینند.

این بیان ولایت یک حقیقت انکارناپذیر است که غزه گورستان لیبرال دموکراسی شد و غزه، پرونده تفکر غرب را برای همیشه بست. همه مردم دنیا دو جبهه و ماهیت دوطرف را می‌بینند و مقایسه می‌کنند.

در یک طرف سعه‌صدر، بردباری و حلم و در طرف مقابل حقد و کینه و تنگ‌نظری؛ همه دیدند رزمندگان مجاهد فلسطینی بعد از 75 سال که از اشغال سرزمینشان می‌گذشت به تعداد زیادی از شهرک‌های اشغالی و غصب شده مسلط شدند. آتش زدن و انهدام کل خانه‌های این شهرک‌ها کار ساده‌ای بود. یک کبریت و یک بطری بنزین می‌خواست، ولی رزمنده‌ای که بعد از 75 سال از اشغال سرزمینش تسلط پیدا می‌کند. حلیم است و سعه‌صدر دارد، ولی دشمن او چطور؟ از امریکا بمب‌های ضد پناهگاه را که برای انهدام استحکامات زیرزمینی ساخته شده می‌گیرد، ساختمان‌های مسکونی را می‌کوبد و 45 هزار خانه مسکونی را با خاک یکسان می‌کند.

آن سو جبهه بخل و خساست است که از آب هم مضایقه می‌کند. به روی زنان و بچه‌ها و مردم عادی آب و غذا و سوخت را می‌بندند. در طرف مقابل مجاهدان فلسطینی‌ که خودشان در محاصره و تحریم هستند و آب و غذا به روی آن‌ها و خانواده‌شان بسته شده است، اوج سخاوت و دست و دلبازی را از خود نشان می‌دهند و در اوج نداری به بهترین نحو از اسرای خودشان پذیرایی می‌کنند.

اسیر اسرائیلی که آزاد می‌شود بعد از 50 روز سرحال‌تر و شاداب‌تر از روز اول اسارت همراه سگ خودش آزاد می‌شود، در حالی که دشمن به فلسطینی‌ها گرسنگی می‌دهد. فلسطینی‌ها حتی سگ متعلق به اسیرشان را هم گرسنه نگه نداشته‌اند، غذای آن را هم تأمین کرده‌اند. این‌ها همه را دارند می‌بینند و مقایسه می‌کنند. کدام تفکر صلاحیت اداره جهان را دارد. آن کس که آب به روی مردم می‌بندد یا محاصره شده‌ای که از سگ اسیرش هم پذیرایی می‌کند؟

همه دارند عملکرد تربیت‌شدگان مکتب لیبرال دموکراسی غرب را با عملکرد مجاهدان مسلمان مقایسه می‌کنند؛ کدام یک از این دو تفکر لیاقت اداره جهان را دارد، کدام یک از این دو تفکر به انسانیت احترام می‌گذارد.

غزه نمایشگاه بزرگ رسوایی لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است و اینجا کار آن‌ها تمام شد. غربی‌ها از اول تسلط بر عالم کارشان همین بوده است. جنایات غزه تازگی ندارد؛ فقط این روز‌ها رسانه‌ها زیاد هستند، همه می‌بینیم و دنیا می‌بیند. اروپایی‌ها در برابر تصرف امریکا با سرخپوست‌ها و بومیان امریکا همین کار را کردند. همین طور کشتار کردند.

در افریقا همین طور جنایت کردند وآن را به استعمار در آوردند؛ در شرق آسیا، ویتنام و کامبوج، فیلیپین نیز چنین بوده است. خود فلسطین همین طور و با همین کشتار‌های وحشیانه اشغال شد و این پایان راه این تمدن وحشی غرب است.

پایان پیام/غ

 

https://www.farsnews.ir/news/14020913000395/

 

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

 

یادداشت

۱۴:۴۹ ۱۴۰۲-۷-۲۷

هم سکوتتان رسواگر نیاتتان است و هم فریادتان!

از همه همکاران عزیزم بویژه همکاران جوانم می خواهم دست به سلاح تبیین موقعیت شوند و به هرزبان که آشنا هستند سهم خود را در این دفاع مقدس به میدان بیاورند.

 

خبرگزاری فارس؛ معصومه اسمعیلی رییس انجمن مشاوره ایران در یادداشتی نوشت: اینک کجایند آن خوش سخنان و فعالان اجتماعی که اهل آزادی کودکان و زنان و انسان های مظلوم هستند و صاحبان قدرتی  که می خواستند افغانستان را بسازند! می خواستند لیبی را بسازند! می خواستند اتیوپی را بسازند! می خواهند مرا در سرزمین خودم هدایت کنند تا آزاد باشم در اینجا مصرف کننده کور بازارهایشان بشوم و برده بی جیره و مواجب  و حمّال افکار مزورانه باصطلاح دموکراتیک شان؟

از شما  دلسوزان حیات وحش می پرسم که برای دفاع  از حقوق بچه پلنگ معصومی کارزار راه می اندازید و برای فرهنگ سازی زندانی کردن سگ ها و گربه ها میلیاردها هزینه دریافت می کنید و درمان روان انسان را با زندانی سازی و سوء استفاده و ظلم به حیوانات و دور کردن آنها از محیط طبیعی زندگیشان  تجویز می کنید. اینک به میدان بیایید بگویید برای سلامت روان و امنیت کودکان فلسطین چه در چنته دارید؟

شما که مرگهای اتفاقی را کالای بازار گفتمان سازی خود می سازید، بیایید بیایید به غزه سرزمین حق طلبی مظلومان. اینجا بازار مرگهایی است که دلهای مرده را زنده می کند. شما که  به نام سمی ناهارهای  علمی با شکوه زمینی و زیر زمینی و پستویی درمانی  و تحلیل های سفسطه آمیز جامعه شناسانه  برای  حمایت از جنبش حق ستیزی (ضد حفظ حریم خانواده) راه می اندازید و ایجاد نا امیدی و شکاف در جامعه  را در دستور کار خود دارید . موافقید به نام علم به میدان دفاع از حقوق زنانی که آب بر آنها بسته شده و کودکانی که با خونشان خیابانهای غزه رنگ زیبای شهادت گرفته و جلوی چشم دوستان بهت زده شان روی دست  والدینشان  حمل می شوند حرفی بزنید؟

حاضرید درباره لب های کودکانی که به مدد بمبهای تجارت جهانی در بیمارستان المعمدانی شکفته شده سخن برانید؟ بازهم از انسانیت سخن می گویید آیا ؟ یا باز اعمال دموکراتیک های مزور و دروغ پرداز را در خونخورای کودکان ،غصب سرزمینهای مادری ،تخریب خانه ها، تجاوز به زنان در مقابل همسرانشان و بستن آب و دارو و غذا و ریختن آتش روی سرشان پس از اعتراض و حق خواهی یشان، در صفحات به اصطلاح علمی تان وارونه سازی می کنید؟

 توجیهات صفحات تبلیغی تان آنقدر مستهجن است که حال هر انسان آزاده ای را بهم می زند می گویید اسرائیلی ها هم آدم هستند؟ کودک دارند، آری مسئول خون آنها هم ارباب های فراموسونرشان است. آنها که اینان را برای راندن فلسطیینیان از خانه هایشان اجیر کردند. فرمانبری ظالم و نان ظالم را خوردن انسان را در جبهه ظلم می نشاند. این گونه توجیهات فقط برای خود فریبی مناسب است.پس چرا در بیاناتتان صاحبان دستکشهای مخملین را معرفی نمی کنید؟

استکبار جهانی با روحیه ی تهاجم، زیاده خواه ؛ قانون گریزی، حریم ستیزی و تبلیغات سفسطه آمیز در کاخهای زیر زمینی فراموسون ها و تا جران جهانخوار در  پی برده سازی بشریت به نفع اقلیتی قلدر در جهان است .کشتی که ما در آن قرار داریم سوراخش فقط گروهی از ما را در بر نمی گیرد باید برای سوزاندن ریشه  های جهل مقبول، افشای فریب لاکچری ، شکار جادوگر پیر کلبه شیرینی قصه هانسل و گرتر به میدان آمد.

باید به میدان بیاییم . میدان مبارزه با جهل تبلیغات وحشی و بینهایت سری که به سراغ خانه های ما آمده و در حال غصب سلولهای خاکستری و گرانبهای ماهستند؛ لطفا زنده و بیدار بمانیم. لطفا ماهیت انسانی مان را حفظ کنیم.

سخنی با همکارانم. روان شناس و مشاورگرامی که می دانی چگونه جادوگران واقعی سرزمین داستان هری پاترها  و هانسل و گرتل ها می خواهند ما را به بردگی بگیرند .شما مسئول بیداری و بیدار ماندن ذهن ها هستید . ما باید به افشای لایه های پنهان و آشکار ظلم به انسانها بپردازیم وگرنه علم ما شمشیر ظالمین خواهد بود. ما باید بدانیم نمی توانیم در اتاق خود بنشینیم و بدون درک بافتی که راه جلوی ما در حال تجربه آن است به کار خود مشغول باشیم و از دنیای حرفه ای خود دفاع کنیم. از آنجا که رشته زیبا و یاریگر مشاوره و روان شناسی در خط مقدم دفاع از آرامش و امنیت پایه انسان قرار دارد از همه ی همکاران عزیزم بویژه همکاران جوانم می خواهم دست به سلاح تبیین موقعیت شوند و به هرزبان که آشنا هستند سهم خود را در این دفاع مقدس به میدان بیاورند.

پایان پیام

منبع:

خبرگزاری فارس

https://www.farsnews.ir/news/14020727000512/

 

  • اکبر فیجانی