چه کسی بر جهان حکومت می کند؟ - فیجانی 44

 

 

توجه: مقاله زیر را دهم فروردین  1399 در بلاگفا منتشر کرده بودم.

 

                                              بنام قادر متعال

بی عدالتی، فقر، جنگ بیولوژیکی، جنگ سایبری، جنگ اقتصادی، جنگ ترکیبی، کنترل ذهن و...

چه کسی بر جهان حکومت می کند؟

بخش اول

مقدمه

اولین گام در جهت حل یک مسئله، بعد از گذر از مرحله انکار و پذیرش (باور) آن، فهم درست و دقیق آن مسئله و کشف علل بوجود آورنده آن می باشد. اگر بپذیریم که اکثر مردم جهان فقر، بی عدالتی، جنگ و بی ثباتی را مسائلی فرض می کنند که باید حل شوند و آنها را قابل حل نیز می دانند ( که متآسفانه این طور نیست و عمدتاً بعلت کنترل افکار عمومی و تولید رضایت کاذب توسط نخبگان استعمارگر، تعداد زیادی از مردم وضع مو جود را طبیعی یا غیر قابل حل می دانند)، اولین گام مهم برای رفع مشکلات و نابسامانیهای جهان، شناسایی عواملی است که باعث ایجاد آنها شده است.

          با اینکه عوامل بسیار زیادی موجب رواج فقر، بی عدالتی، جنگ و ناامنی در جهان می شود، بر اساس شواهد موجود، سرمایه داران بسیار بزرگ، خانواده های سلطنتی و عده ای از نخبگان سیاسی، به طور مستقیم و غیر مستقیم، نقش بسیار زیادی در ایجاد آنها دارند؛ اما بعلت تسلط آنها بر افکار عمومی، بیشتر مردم جهان این مسئله را نمی دانند یا باور ندارند. روشن است تا وجود مسئله ای را باور نکنیم، برای حل آن فکر و اقدام نمی کنیم. از اینرو، آگاه ساختن عموم از نقش نخبگان صاحب قدرت و ثروت در ایجاد مشکلات و نابسامانیهای دنیا باید در برنامه هر جنبش طرفدار صلح و عدالت در جامعه بشری باشد.

هدف از نگارش این مقاله تبین چند مسئله مهم با تاکید بر نقش نخبگان صاحب قدرت و ثروت در نابسامانیهای جهان می باشد تا در صورت نیاز، خوانندگان محترم آنها را در منابع مربوطه دنبال کرده و به حقیقت نزدیکتر شوند. بیشتر مطالب با استناد به آثار محققان و دانشمندان و برون داد اندیشکده های مهم جهان نوشته شده، چه آنها که دوستدار بشرند و دغدغه هدایت مردم و نجات آنها از مصائب و بردگی دارند، و چه کسانی که در اندیشه فریب و بهره کشی از مردم و خدمت به قدرتمندان می باشند. از  خوانندگان محترم تقاضا دارم، برای کسب اطلاعات بیشتر، با استفاده از واژه های کلیدی مندرج در این  مقاله، به سایتهای معرفی شده و منابع معتبر دیگر مراجعه فرمایند و آنها را به چند نفر معرفی کنند.

                            

چه کسی بر جهان حکومت می کند؟

جنگ، فقر و بی عدالتی از دیر باز بر جوامع مختلف حاکم بوده است، و در دنیای کنونی جنگ بطور فراگیرتر و مخرب تر نمود پیدا کرده، و فقر، بی عدالتی و فاصله طبقاتی در اکثر نقاط جهان رو به افزایش است. با دست یابی انسان به سلاحهای کشتار جمعی و نامتعارف، بویژه جنگ افزارهای بیولوژیکی و سایبری، و پیدایش یا ایجاد بیماریهای همه گیر و عجیب، عده ای دچار وحشت شده اند، گروهی بی تفاوتند، و بعضی به ریشه و علل این مشکلات و رفع آنها می اندیشند.

شاید بعضی خوانندگان تصور کنند که کشوری خاص مثل آمریکا یا انگلیس مسبب بحرانها و نابسامانیهای دنیا می باشد؛ اما با بررسی و مطالعه چند مقاله از محققان و نویسندگان دوستدار بشر متوجه خواهند شد که گرچه چند کشور، و در راس آنها آمریکا، نقش پررنگ تری در حوادث و معضلات جهان دارند و عامل خیلی از جنگها و بحرانهای دیگر هستند، و آمریکا درپی هژمونی و رهبری جهان است،  بازیگر اصلی را نمی توان به کشوری خاص محدود کرد، و روشن خواهد شد که سیاست دولتهایی مثل آمریکا و انگلیس خود تابعی از سیاست کلانی دیگر می باشد. 

حقیقت این است که تعداد کمی از نخبگان صاحب قدرت و ثروت، بخصوص سرمایه داران بسیار بزرگ غربی و صهیونیست، صحنه گردان و عامل اصلی اکثر حوادث مهم در جهان می باشند و به استعمار و استثمار مردم دنیا مشغولند. آنها مالک بانکهای بزرگ و شرکتهای بزرگ چند ملیتی(فراملیتی)، و مسلط بر بانکهای مرکزی و نهادهای مالی بین المللی، از جمله صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، بانک تسویه (حل اختلافات) بین المللی و سازمان تجارت جهانی می باشند و بخش عظیمی از پول و طلای دنیا را در اختیار دارند.

این صاحبان قدرت و ثروت فراتر از دولتها و قوانین ملی و بین المللی هستند؛ بنابراین پاسخگوی هیچ نهاد دولتی یا سازمان بین المللی نمی باشند و مالیات نیز پرداخت نمی کنند. در همه جای جهان پنهان و  آشکارحضور دارند و در انتخاب و انتصاب مقامات ارشد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و آموزشی اکثر کشورها و سازمانهای بین المللی نقش زیادی دارند. ازاین رو بر بیشتر دولتها و سازمانهای اطلاعاتی دنیا، سازمانهای بین المللی، نهادهای فرهنگی و آموزشی، شرکتهای رسانه ای و تولید فیلم و سرگرمی تسلط یا نفوذ دارند. همچنین تعداد زیادی از اندیشکده های مهم در خدمت آنها می باشند؛ در واقع بعضی از اعضاء اتاقهای فکر خود سرمایه دار یا نخبه سیاسی/ نظامی مشغول به کار یا بازنشسته هستند. بعلاوه، نیروهای نظامی آمریکا و ناتو تقریبا در سراسر جهان از منافع سرمایه داران بزرگ حمایت می کنند.

سرمایه داران و نخبگان قدرت طلب، علی رغم (تظاهر به) رقابت، بطور شبکه ای با هم همکاری می کنند و با برگزار نمودن جلسات منظم، تحت عناوین مختلف، در مورد مهمترین مسایل دنیا تصمیم گیری می کنند؛ مسائلی از قبیل قیمت طلا، نرخ بهره، افزایش یا کاهش ارزش  پول رایج کشورها، آینده نظام سرمایه داری، حمایت یا برکناری بعضی مقامات سیاسی دنیا، حفظ یا سرنگونی حکومت ها و تغییر آب و هوا. سپس نتیجه جلسات را به عواملشان در دولتها و سازمانهای بین المللی ابلاغ می کنند تا در سیاستگزاریهایشان لحاظ کنند. بنابراین، واضح است که بیشتر تصمیمات مهم در دنیا با هدایت و مجوز این نخبگان و در راستای منافع آنها اتخاذ می شود، و هر طرح یا برنامه ای که مغایر با منافعشان باشد، معمولاً تصویب یا اجرا نمی شود.

در جلسات این زرسالاران که اکثر اوقات بطور سری تشکیل می شود، تنها سران و نماینده های برگزیده آنان شرکت می کنند. هیچ عضوی مجاز به یادداشت برداری یا بیان مطالب در خارج از جلسات نیست و هیچ خبرنگاری اجازه ورود به جلساتشان را ندارد؛ زیرا اساس کار و رمز پیشرفتشان بی اطلاعی عموم از نحوه کار آنها می باشد، و می دانند که اگر توده مردم از اسرار، اهداف و عملکرد آنان باخبر شوند، بر علیه آنها شورش می کنند. آنها خود را برتر و دیگران را برده خود می دانند و معتقدند عموم مردم شایستگی مشارکت در تصمیم گیری در مورد مسائل مهم را ندارند. از این رو، آنها را سرگرم کارها و رویدادهای بی اهمیت و معمولاً جذاب (مانند مسابقات ورزشی و زندگی هنر پیشه ها و خواننده ها و امور بی اهمیت دیگر) می کنند تا فرصت فکر کردن در مورد مسائل مهم را نداشته باشند.

          گرچه این سرمایه داران و نخبگان اهداف گوناگون اقتصادی،  سیاسی، فرهنگی و اعتقادی را دنبال می کنند، هدف اصلی آنها تشکیل یک حکومت قدرتمند جهانی با ایدئولوژی واحد، و نظام اقتصادی و پول واحد است. به عبارت دیگر، هدف بلند مدت آنها تحقق به اصطلاح نظم نوین جهانی می باشد، تا هر چه بیشتر زمینه ثروت اندوزی و افزایش قدرت را برایشان فراهم کند. هدف دیگر تعدادی از  نخبگان کاهش جمعیت دنیا، با تاکید بر بعضی نژادها و کشورها، می باشد.

آنها اهداف خود را بنفع عموم مردم مخصوصاً طبقه ضعیف معرفی کرده و ادعا می کنند نظام مورد نظر آنها عدالت و برابری، حاکمیت قانون، توسعه، آزادی، امنیت، و صلح و ثبات را به ارمغان می آورد؛ در حالیکه اطلاعات و آمار موجود خلاف این ادعا را اثبات می کند؛ بعنوان مثال،  طبق گزارش آکسفام داووس،  در سال 2010،   388 نفر نیمی از ثروت دنیا را در اختیار داشتند؛ تعداد آنها در سال 2014 به 80 نفر و در سال  2017  به 43 نفر کاهش پیدا کرد، و نهایتاً در ژانویه 2019  تنها  26  نفر نیمی از ثروت دنیا را در اختیار داشتند. این گزارش و گزارشهای متعدد دیگر بیانگر افزایش روزافزون دارایی زرسالاران و گسترش فقر و فاصله طبقاتی در سراسر جهان می باشد وحتی کشورهای پیشرفته ای مانند ژاپن، آمریکا و آلمان مستثنی نیستند.